سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه تو را به خداى سبحان نیازى است در آغاز بر رسول خدا ( ص ) درود فرست ، سپس حاجت خود بخواه که خدا بزرگوارتر از آن است که بدو دو حاجت برند ، یکى را برآرد و دیگرى را باز دارد . [نهج البلاغه]

آسمان آبی

 
 

 بازدید کنندگان ارجمند با سلام پیشاپیش شهادت مولای متقیان را تسلیت عرض نموده و عذر خواهی می کنم به علت اینکه باید عرض کنم که این شبها بسیار ارزشمند بوده و من ترجیح دادم تا به جای هر کلام و حکایتی بیشتر سعی کنم از این شبها و از این فرصت الهی استفاده نمایم لذا مطالب این وبلاگ در این شب ها بیشتر نقل قول از سایت دوستان دیگر است که با اجازه آنها در این سایت درج گردیده و لذا عذرخواهی نموده و امیدوارم بازیدید کنندگان عزیز مرا ببخشند.
ضمناً تقاضا دارم تا در راس همه امور دعا برای سلامتی و تعجیل درظهور آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یادتان نره!!! و در این شبهای قدر مرا نیز از دعای خیرتان بی نصیب مگذارید. التماس دعا

آیت الله جوادى آملی در خطبه های نماز جمعه این هفته با اشاره به شب های قدر از مردم خواست قدر این شب ها را بدانند و بهترین استفاده را بکنند چرا که گناه، قفل قلب است و قفل قلبها هم همین شب ها باز می شود. آیت الله جوادی آملی گفت: نباید شب های قدر را فراموش کرد چرا که انسان ها در این شب ها ساخته می شوند.

متن بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در مراسم احیای شب نوزدهم ماه مبارک رمضان درمسجد اعظم قم در سال 1371که در سایت
شبستان آمده است عیناً نقل می گردد. امید که مورد استفاده دوستان ق و مرضی درگاه الهی قرار گیرد( انشاء الله).
تقریباً هزار و چهارصد و بیست و شش سال از نزول قرآن کریم می گذرد . هر سال به فرمان خدائی که متکلّم این کلام است ، سالگردی گرانقدر تشکیل می شود . شب قدر که شب نزول قرآن است ، هر سال از طرف خدا تکریم می شود . گرامیداشت شب قدر به این است که همان خاطرة نزول قرآن تکرار شود . لذا با همان جلال و شکوه فرشتگانی که بار اوّل قرآن را آورده بودند ، در خدمت روح از آسمان غیب تنزّل می کنند و بر ولی عصر نازل می شوند .
هنگام نزول قرآن ، احیای خاطرة هر سالة‌ او هم گوشزد شد . هم با ماضی و هم با مضارع یاد شد . فرمود : إنّا أنزَلناهُ فِی لَیلَهِ القَدر(1)، یعنی این کتاب را ما در شب قدر نازل کرده ایم ، و هم در تجلیل شب قدر اینچنین فرمود : وَ مَا اَدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر . لِیلَهُ القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر . تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیها بِإذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمرْ . سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجْر(2). یعنی این قرآن که در شب قدر نازل شد ، با جلال و شکوه فرود آمد و به دستور خدا هر ساله آن جلال و شکوه تکرار می شود . اینچنین نیست که إنّا أنزَلناهُ فِی لِیلَهِ القَدر و پایان پذیرفته باشد ! بلکه اینطور است : تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلّ اَمرْ . هر ساله ملائکه در خدمت روح همة حقائق قرآن را أعم از تفسیر و تکوین پائین می آورند .
مرحوم کُلینی بابی در جامع کافی عقد کرد که بعضی از امامان ما (علیهم السَّلام) فرمودند : شما برای اثبات ادامة ولایت به سورة قدر استدلال کنید . تقریر استدلال هم به این بیان است ؛ فرمود : به مخالفین بگوئید آیا نبی اکرم رحلت کرد ، شب قدر هم از بین رفت ، یا شب قدر هست ؟ آنها ناچار می گویند : شب قدر هست . یعنی هر سال ماه مبارکی دارد ، و در هر ماه مبارکی شب قدر هست . فرمود : از آنها بپرسید : این که خدا فرمود : در شب قدر فرشته ها امور را نازل می کنند ، بر کی نازل می شوند ؟ اگر مقدّرات و حقائق را نازل کرده اند که به همراه ببرند و به کسی ندهد ، پس چرا آوردند ؟ اگر بنا شد مقدّرات و معارف را بر کسی عرضه کنند ، آن کس کیست ؟ آن کس که همة فرشتگان به اتّفاق روح ، همة امور را نازل می کنند و بر او گزارش می دهند ، کیست ؟ او ولی امر است . او امام آن زمان است .
در هر زمان ای ولی معصوم هست که مهبَط وحی است . منتها وحی تشریعی به پایان رسید ، آن وحی های تصدیقی و تکوینی و تبیینی و تفسیری و تشریعی همچنان مستدام است . لذا در بَدئ پیدایش نزول قرآن ، ذات أقدس إله دستور داد که هر ساله خاطرة گرانبار نزول قرآن را گرامی بدارند و امشب احتمالاً یکی از شب هائی است که لیلة قدر است . لذا فرشتگان در خدمت روح همة امور را با سلامت به وجود مبارک ولی عصر عرضه می کنند . بعد به اذن ولی عصر به مجالس مؤمنین سری می زنند و به آنها سلام می کنند . و فیض ای که به ولی عصر رسید ، به دستور آن حضرت به افراد مستعد می رسانند . کسانی که ارتباط شان با ولی عصر برقرار است ، نشانه های شب قدر را هم درک می کنند .

از ائمه (علیهم السَّلام) سئوال کردند که علامت شب قدر چیست ؟ فرمود : آن نسیم ملایم که به شما بوزد ، معلوم می شود شب قدر را درک کرده اید . اگر زمستان باشد ، احساس سرما نمی کنید . و اگر تابستان گرم باشد ، احساس گرما نمی کنید . اگر یک همچنین حالی در شما پیدا شد ، این نسیم قدر است . علامت دیگر اینکه : اگر بُوی خوبی به مشام شما رسید ، این نشانة قدر است .
گاهی یعقوب ای می خواهد که بوی یوسف را از فاصلة هشتاد فرسخ استشمام کند ، بگوید : إنّی لَأجِدُ رِیحِ یُوسُفَ لُولا أنْ تُفَنِّدُونْ (3). آن کس که پیرهن یوسف را در دست دارد ، بوی یوسف را استشمام نمی کند ! ولی یعقوب از فاصلة هشتاد فرسخی بُوی یوسف استشمام می کند . فَلَمّا فَصَلَتِ العِیرْ (4)، همین که قافله از مرز مصر حرکت کرد ، یعقوب فرمود : من بُوی یوسف می شنوم ! استشمام نمی کنی . ولایت بُوئی دارد ، نبوّت بُوئی دارد ، یوسف هر عصر بُوئی دارد ، شب قدر بُوئی دارد . اگر کسی شامّة جان اش باز شد ، این بُو را می شنود . و اگر آن لامسة جان اش باز باشد ،‌ این نسیم خنک را حسّ می کند . جریان چشم و گوش در قرآن آمده ، جریان شامّة معنوی هم در قرآن آمده . خدا بعضی را بصیر و بعضی را کُور می داند . می گوید : برخی کُور اند ،‌ امّا نه چشم سرشان ، بلکه چشم دلشان کُور است . إنَّهَا لا تَعمَی الأبصارْ وَ لکِنْ تَعمَی القُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور (5). معلوم می شود بعضی ها قلب شان بیناست ، بعضی دلشان کُور است . آن دلی که چشم دارد ، شامّه هم دارد ، ذائقه هم دارد ، لامسه هم دارد .
ایّام ماه مبارک رمضان ، ایّام روزه است . در کتاب صوم ، روزة واجب و مستحب و حرام و مکروه را مطرح می کند . یکی از روزه هائی که گفته اند حرام است ، روزة وصال است . یعنی انسان طرزی نیّت کند که بگوید : من از این سحر تا آن سحر ، یک روز و شب را نیّت می کنم که روزه بگیرم و همچنین فردا را که شب چیزی نخورد و این نخوردن را به حساب روز و روزه بیاورد و نیّت کند . یک وقت کسی در شب ماه مبارک اشتها به غذا ندارد ، آن خارج از بحث است . یا در غیر ماه مبارک شب چیزی نمی خورد ، آن خارج از بحث است . ولی یک وقت نیّت می کند که من شب و روز را روزه بگیرم که شب هم مثل روز جزء مَنوّی او باشد . دو روز را با یک شب نیّت کند ، این را می گویند : (صُوم وصال) . یک شب و روز ، دو روز و یک شب ؛ دو تفسیر برای صوم وصال‌ آمده است ؛
این معنا برای غیر پیغمبر حرام است . رسول اکرم فرمود : صوم وصال ممنوع است . اصحاب عرض کردند : پس شما چرا اینچنین می کنید ؟ فرمود : شما مثل من نیستید . آنچه که مرحوم صدوق در مَنْ لا یَحضُر نقل کرد ، با آنچه را که در جوامع روائی اهل سنّت است ، مختصر فرق می کند . ولی یک حدیثی است معروف و فریقین نقل کرده اند که وجود مبارک نبی اکرم فرمود : شما مثل من نیستید . إنّی اَبِیتُ عِندَ رَبّی یُطْعِمُنِی وَ یَسقِینْ (6). من مهمان خدایم ، در نزد خدا بیتوته می کنم ، از غذای خدا و آشامیدنی های الهی بهره می برم و مقاومت می کنم . من اگر ظاهراً صائم ام ، باطناً در کنار سفرة خدا نشسته ام . احساس گرسنگی و تشنگی نمی کنم . این مقام برای نبی اکرم هست .
به ما گفتند : شما در ماه مبارک مهمان خدائید . اگر صوم وصال ممنوع است ، این صوم عادی که جائز و واجب است . برخی در روز که صائم اند ، مهمان خدایند . نه تنها جان شان از معارف طرفی می بندد ، بلکه جسم شان هم احساس رنج نمی کند . این حال را انسان در این فرصت ها مسئلت کند . نشانه های شب قدر را با لامسة دل ، با شامّه جان می توان درک کرد . این هم مطلب دیگر .
و چون مهم ترین کار برای شب قدر دعاست و این ایّام و لیالی متعلّق به علیّ بن أبیطالب ، امیر المؤمنین (علیه آلاف التحیّه والثناء) است ، چه بهتر که دعا را از زبان این داعی بشنویم .
اوّلاً ادب دعا را امیرالمؤمنین (علیه السَّلام) به ما آموخت . فرمود : اَلدّاعِی بِلا عَمَلْ کَالرّامِی بِلا وَتَرْ (7). فرمود : آنکه دعا می کند و عمل ندارد ، مثل تیراندازی است که تیر دارد ، ولی وَتر ندارد . (وَتر) آن کمان مُنهنی است که جلوی این تیر تند تیز را می گیرد و او را راهنمائی می کند . فرمود : اگر کسی تیرانداز است ، یک کمان ای لازم دارد که این کمان منهنی این تیر تیز را تعدیل کند ، راهنمائی کند . اگر کسی بی عمل دعا می کند ، مثل تیر انداز بی کمان است . بهترین عمل صفای دل است . بهترین راه برای صفای دل این است که هم در مسئله توحید برای غیر خدا راه باز نکنیم ، هم در مسائل اجتماعی کینة احدی را در دل راه ندهیم . مطمئن باشیم اگر کسی این دو رکن را فراهم کرد ؛ یعنی در کار خدا اَحدی را شریک قرار نداد ، در مسائل اجتماعی کینة هیچ مسلمانی را در دل نداشت ، این دو رکن را که فراهم کرد ، این دعوت کننده ، این داعی یک تیر انداز ماهری است که هم تیر تیز دارد و هم کمان مُنهنی . آنگاه خود حضرت که واجد شرائط دعاست ، نیایش هائی دارد که در آن نیایش همّت های بلند را تعلیم می دهد و برای همة مسلمانها مسئلت می کند .
شما دعاهای حضرت را در نهج البلاغه که تحلیل می کنید ، می بینید یا سعادت می خواهد ، یا شهادت می خواهد ، یا رفاقت با انبیاء می خواهد ، یا کرامت می خواهد ، یا عافیت می خواهد ، یا سلامت می خواهد ، یا فتوّت و رادمردی و مردانگی می خواهد و یا عزّت !
ببینید دعاهای حضرت از این عناصر محوری بیرون نمی رود . در آن عهد نامة معروف که برای مالک اشتر نوشت ، در پایان عهد نامه دعا کرد‌ ؛ فرمود : مالک ! من برای خود و برای تو از خدا سعادت و شهادت طلب می کنم ! از خدا می خواهم : أنْ یَختِمَ لِی وَ لَکَ السَّعادَهَ وَ الشَّهادَه إنّا للهِ وَ إنّا إلِیهِ الرّاجِعُونْ (8). من سعادت را ، شهادت را برای خود و برای تو مسئلت می کنم .
در آن دعاهای عمومی می گوید : نَسأَلُ اللهُ مَنازِلَ الشُّهَداء وَ مَعایِشَهَ السُّعَداء وَ مُفارَقَهَ الأنبیاء (9). ما برای همگان سعادت و منزلة شهدا و رفاقت با انبیاء را می خواهیم . به خدا عرض می کند : وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ . نوع این دعاها به صیغة جمع است . می گوید : خدایا ! بین ما و بین رسول ات ، وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ فِی بَرْدِ العِیشْ وَ قَرارِ النِّعْمَه وَ‌ مُنتَهَی الطُمَأنِینَهِ وَ تُحَفِ الکِرامَه (10). خدایا ! بین همة ما ونبی ات در آن قرارگاه عیش و زندگی جمع بکن ، و در آن آرامش و خنکی سعادت و زندگی جمع بکن ! در کمال طمأنینه ما را با او سهیم بکن ! آن کرامت ها را که تحفة پیغمبر می کنی ، ما را بهره مند بکن ! مُنتَهَی الطُمَأنِینِه وَ تُحَفِ الکِرامَه .
در میدان جنگ دو دعای آموزنده دارد ؛ هنگامی که جنگ شروع می شد ، عرض می کرد : خدایا ! اَللّهُمَّ إنّا نَشکُو إلِیکَ غِیبَهَ وَلِیّنَا وَ کَثرَهِ عَدُوِّنَا وَ تَشتُتَ اَهوائَنَا . رَبَّنَا افْتَحْ بِینَنَا وَ بِینَ قُومِنَا بِالحَقّ (11). عرض می کرد : خدایا ! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت می کنیم . چون پیغمبر ، آن رکن طمأنینه را ما از دست داده ایم .
در هفدة ماه مبارک در جریان بَدر که اوّلین جنگ نابرابری بود که مسلمانها می دیدند ، امیر المؤمنین فرمود : همه آن شب متوحّش بودند و متزلزل . تنها کسی که هیچ حادثه ای برای او نبود ، رسول اکرم بود . فرمود : در شب جنگ بَدر تا صبح کنار درخت پیغمبر مشغول مناجات بود ، گویا اصلاً فردا جنگی نیست ، و امشب شب حمله نیست ! آن یک حساب دیگری بود . لذا امیرالمؤمنین عرض می کند : خدایا ! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت می کنیم و از اختلاف درونی به تو پناه می بریم و شکایت می کنیم .
آنگاه دعائی که بعض از انبیاء داشتند که در قرآن آمده است ، همان دعا را امیر المؤمنین دارد که : رَبَّنَا افْتِحْ بِِینَنَا وَ بِینَ قُومِنا بِالحَقّ . این در آغاز جنگ . در ناعرة جنگ عرض می کند : خدایا ! ما گرچه شهادت طلب کردیم ، امّا فتوّت و مردانگی هم می خواهیم . اَللّهُمَّ إنْ اَظهَرتَنَا عَلَیهِمْ وَ جَنِّبنَا البَغی وَ سَدِّدْنا بِالحَقّ . وَ إنْ اَظهَرْتَهُمْ عَلَینَا فَارزُقنَا الشَّهادَه وَاعْصِمنَا مِنَ الفِتنَه (12). اگر ما را بر آنها غالب کردی ، ما فاتح شدیم ، توفیقی بده که تعدّی و تجاوز به زیر دست را روا ندانیم . به اسیران رحم بکنیم .
همین علی که بعد از ضربت خوردن شب نوزدهم دستور داد به قاتل من مدارا کنید ؛ در میدان جنگ مردانگی از خدا خواست و می خواست . عرض می کرد : خدایا ! آن توفیق را بده که اگر ما فاتح و پیروز شدیم ، بر دشمن ستم نکنیم . و اگر مصلحت بود که آنها ما را شکست بدهند ، مرگ ما را مرگ شهید قرار بده . ما را از فتنه و بَد آموزی مصون بدار . این دعای علی در صحنة جنگ است . امّا دعای وجود مبارک امیرالمؤمنین از نظر توحید ؛ وقتی شب بر می خواست ، خالصاً خدا را دعا می کرد ، عرض می کرد : خدایا ! تو که می دانی ، هذا مَقامُ ، این دعاها را که عرض می کنم ، شرح خواسته های شماست ؛ ما یک قرآن به دست داریم و یک قرآن به سر که هر دو جزء برنامه های لیالی قدر است ، و روایات این دو برنامه هم جدای از هم است . و در هر دو برنامه مسئله نیایش و خواسته است . چه بخواهیم ، آنچه که الآن عرض می شود برای آن است که هم در مراسم قرآن به دست ، هم در مراسم قرآن به سر این چیزی را که امیر به ما آموخت ، اینها را بخواهیم .
وقتی حضرت در مقام دعا و ثنا می ایستاد ، عرض می کرد : خدایا ! هذا مَقامُ مَنْ اَفرَدَکَ بِالتُّوحیدِ الَّذِی هُوَ لَکْ وَ لَمْ یَرَ مُستَحِقَّاً لِهذِهِ المَحامِدِ وَ المَمَادحِِ غِیرَکْ . وَ بِی إلِیکَ فاقَهٌ لا یَجبُرُ مَسکَنَتَهَا إلا فَضلُکْ . فَهَبْ لِی رِضاکْ وَ أغنِنَا عَنْ مَدِّ الأیدِی إلی سَواکْ . إنَّکَ عَلی کُلّ شِیءٍ قَدِیر(13). عرض کرد : خدایا ! این مقامی که من ایستاده ام ، مقام توحید است . من به عنوان یک عبد موحّد در پیشگاه مولای واحد ایستاده ام . هیچ مدحی جز برای تو نیست . هیچ حمدی جز برای تو نیست . من یک نیازی دارم کمر شکن ! و تو جابر عَظم کسیری ! هر شکسته ای را تو جبیره می کنی .
یکی از دعاها و فرازهای جوشن کبیر و ادعیّة دیگر در این دعاها این است که : یا جابِرَ العَظمِ الکَسِیر (14). ای خدائی که هر استخوان شکسته ای را تو شکسته بندی می کنی ، جبیره می کنی ، جبران می کنی . هر دل شکسته ای را او جبیره می کند . حضرت عرض کرد : من یک درد کمر شکن دارم که هیچ چیزی این شکسته را جبران نمی کند ، مگر کَرم تو . و آن این است که مرا به مقام رضا برسانی . هر چه تو کردی ، من خوشم بیاید . و دست ما را از دراز شدن به سوی این و آن کوتاه بکن ! ما را به خودت نیازمند بکن ! هَب لِی مِنْ رِضاکْ ، هَب لَنَا مِنْ رِضاکْ وَ اَغنِنا عَنْ مَدِّ الأیدی إلی سِواکْ . چیزی از غیر تو طلب نکنیم . این روح بلند است . آن هم فتوّت و مردانگی است که نسبت به کافران هم ما رادمرد باشیم .
در مسائل خصوصی به خدا عرض می کند : پروردگارا ! همة نعمت ها را تو دادی . همة نعمت ها را هم ما باید به تو تحویل بدهیم . جان دادی ، باید برگردانیم . چشم و گوش دادی ، باید برگردانیم . اعضاء و جوارح و جوانح دادی ، باید برگردانیم . حرفی در او نیست . ولی خدایا ! ما را کریمانه زنده کن و ما را کریمانه بمیران . خدایا ! در هنگام استرداد این ودیعه ها اوّلین چیزی که از ما می گیری ، جان ما باشد . این طور نباشد که ما ذلیلانه بمیریم . اوّل چشم را بگیری ، دست را بگیری ، پا را بگیری ، ما را فلج کنی ، بعد ببری ؛ اینچنین نباشد . اَللّهُمَّ اجْعَلْ ، این از دعاهای نورانی نهج البلاغه است که این دعاها و از این رقم دعاها در نهج فراوان است که این ادب کرامت است . اَللّهُمَّ اجْعَلْ نَفسِی اَوَّلَ کَرِیمَهٍ تَنتَزِعُها مِنْ کَرائِمِی وَ اَوَّلَ وَدِیعَهٍ تَرتَجِعُهَا مِنْ وَدائِعِ نِعَمِکَ عِندِی(15) ؛ خدایا ! همة نعمت ها امانت است ، همه را به تو بر می گردانیم . ولی اوّلین نعمتی که می گیری ، جان ما باشد . چشم و گوش به همراه جان برود ، نه اوّل چشم وگوش و اعضاء را بگیری ، ما ذلیلانه در منزل زندگی کنیم ، نیازمند به اعضاء منزل باشیم ، با خواری و خفّت به سر ببریم . این دعا درس کرامت می دهد .
از نظر مسائل اقتصادی هم می گوید : خدایا ! همة نعمت ها به دست توست ، به جای اینکه مع الواسطه به ما نعمت بدهی ، بی واسطه ما را تأمین کن که ما منّت این و آن نکشیم و نچشیم . اَللّهُمَّ صُنْ وَجهِی بِالیَسارْ وَ لا تَبدُلْ جاهِی بِالإقتارْ فَاَستَرزِقَ طالِبی رِزقِکِ وَ اَسْتَعْطِفَ شِرارِ خَلقِکَ فَاُفتَتَنَّ بِخَمِّ مَنْ أعطانِی وَ بِضَمّ مَنْ مَنَعَنِی وَ أنْتَ مَعَ ذلِکَ وَلِیُّ الإعطاء وَالمَنْع(16). خدایا ! آبروی ما را با داشتن حفظ بکن ! خدایا ! آبروی ما را با فقر نریز ! خدایا ! آنچه را که به ما می رسد ، از توست . بکوشیم که بی واسطه از تو بگیریم ، نه به وسیلة این و آن بگیریم ، تا از این و آن حقّ شناسی کنیم و کسی که به ما چیزی نداد ، گِله کنیم . این دعاها درس کَرم می دهد .
شما وقتی دعاهای حضرت را در نهج البلاغه بررسی می کنید ، همین است که یا سعادت طلب می کند ، یا رفاقت با انبیاء می خواهد ، یا شهادت می خواهد ، یا کرامت می خواهد ، یا عافیّت می خواهد ، یا فتوّت و رادمردی و مردانگی طلب می کند ، یا سلامت دین و دنیا را می خواهد . نَسأَلُ اللهَ المُعافاتَ فِی الأدیانْ کَمَا نَسأَلُهُ المُعافاتَ فِی الأبدان (17). عرض می کند : همانطوری که ما از خدا عافیّت بدن می خواهیم ، عافیّت دین را هم طلب می کنیم .
از نبی اکرم سئوال کردند : شما در شب قدر از خدا چه می خواهید ؟ حالا که با ما نگفتی شب قدر کی است ، ولی این را بگو از خدا چه می خواهی ؟ شما در شب قدر چه می خواهی ؟ فرمود : من اگر شب قدر را درک کنم ، از خدا عافیّت طلب می کنم . عافیّت همین عافیّت علوی است که در نهج البلاغه آمده ؛ هم عافیّت دین ، هم عافیّت دنیا . هم عافیّت بدن ، هم عافیّت جان و نظام . در جریانی که شما با خبر هستید دنیا چه می گذرد ، یک میلیارد مسلمان در چه حالت اند ؛
این خطوط کلّی دعا را از ولیّ دعا بیاموزیم ، برای همه مسئلت کنیم . اینچنین نباشد که فقط برای خود دعا کنیم . آنها که این دعاها را به ما آموختند‌ ، برای همه خواستند . آنها که در نماز می گویند : إیّاکَ نَعبَدُ وَ إیّاکَ نَستَعِینْ (18)، دیدشان خیلی بلند است . نمی گویند : تنها من عبادت می کنم و این متکلّم مع الغیر ،‌ یعنی ما عبادت می کنیم ، منظور این باشد که من با همة شئون ادراکی ام ، درکی ام ، تحریکی ام ، اعضاء و جوارح ام که در دعای عرفه آمده است تو را عبادت می کنم ، این حدّ نیست . نه تنها ما ، یعنی مسلمین عالم تو را عبادت می کنیم ، این حدّ ام نیست . ما ، یعنی مجموعة نظام آفرینش .
چون خدا به ما فرمود : شما به همراه همة این قافله ها حرکت کنید ، فَقالَ لَهَا وَ لِلأرضِ ائتِیا طُوعاً أو کَرْهَاً قالَتَا اَتَیْنَا طائِعِینْ (19). خدا فرمود : من به آسمان و زمین گفته ام خواه و نا خواه بیائید . اینها گفتند : ما به همراه همة قافله با رغبت می آئیم . اینها دو نفر اند ، امّا حرف شان جمع است . قَالَتَا اَتَینَا طائِعِیْن . نه طائِعَیْن ! خدا به دو نفر خطاب کرد با ضمیر تثنیه . آنها با جمع جواب دادند . این ادب را خدا به ما آموخت . ببینید همه می گویند : یا الله ! شما هم برای همه خیر طلب بکنید . این هم مطلب بعدی .
کم کم آماده می شویم برای مراسم دعا ؛ امّا چون شب ضربت خوردن علیّ بن أبیطالب (سلام الله علیه) است ، گرچه بعداً به فیض ولایت به برکت مدّاحی مدّاح اهل بیت استفاده می کنیم ، ولی باید عنایت کنیم که حضرت سعی کرد با سلامت دین شهادت را استقبال بکند . همة ما شنیده ایم که گریه برای اهل بیت از بهترین عبادات است . تردیدی هم در او نیست . امّا سعی کنیم گریة عاقلانة عارفانة بدون پِیرایه ؛ آن گریه یقیناً عبادت است . نیازی به افزایش و کاهش نیست .
جریان شهادت علیّ بن أبیطالب (سلام الله علیه) به قدری درد آور است که قبل از اتّفاق اش ، شاید سی سال یا بیشتر ، معلوم نیست این خطبة شعبانیّه در چه سالی اتّفاق افتاد . سی سال ، سی و پنج سال ، چهل سال معلوم نیست . پیغمبر برای جریان ضربت خوردن علی اشک ریخت . آن پیغمبر !! این خطبة معروف که در آخرین جمعة ماه شعبان پیغمبر آن خطبه را ایراد کرد ، فرمود : أیُّهَا النّاس قَدْ أقبَلَ إلِیکُمْ شَهرُ الله‎‎ْ بِالبَرَکَهِ وَالرَّحمَهِ وَ المَغفِرَه (20)، در پایان گریه کرد . امیر المؤمنین عرض کرد : چرا گریه می کنی ؟ فرمود : در ماه مبارک رمضان تو مشغول نمازی ، سر مطهّر ات با خون ات رنگین می شود ! خوب حالا کِی بود ؛ 25 سال که خود حضرت خانه نشین بود ، 5 سال تقریبی هم حکومت کرد ، این شده 30 سال . 30 سال تقریباً بعد از رحلت رسول اکرم این حادثة تلخ جهانی رخ داد . حالا آن خطبة شعبانیّه کی بود ، آن روشن نیست . حداقلّ سی سال قبل از ضربت خوردن علی پیغمبر گریه کرد . چه قدر این مصیبت تلخ است !!
20 سال قبل از جریان سیّدالشهداء ، علیّ بن أبیطالب گریه کرد . از جریان صفّین که بر می گشتند ،‌آمدند یک سرزمین ای ، با دست مبارک اشاره کرد ، فرمود : هاهُنا ، هاهُنا . یک مقدار خاک را گرفتند ، بعد بُو کردند ، فرمود : همین جاست ، همین جاست . عرض کردند : چی اینجاست ؟ فرمود : رادمردانی که عاشقان کوی حقّ اند ،‌ اینجا می آرمند (21). اینجا سرزمین کربلاست . اگر کسی اینها را خوب بشناسد ، نیازی به آن پِیرایه ها نیست ، اشک می آید . و آن اشک عبادت است . امیرالمؤمنین به پیغمبر فرمود : چرا گریه می کنی ؟ فرمود : در ماه مبارک ، در حال نماز شمشیری می آید ، سر مطهّر ات با خون اش رنگین می شود ! عرض کرد : بِسَلامَهٍ مِنْ دِینِی(22) ؟ عرض کرد : آن وقتی که شمشیر بر سرم می آید ، دین من سالم است ؟ فرمود : آری ، دین ات سالم است . این آن علی است !! شاید امشب که 19 ماه مبارک رمضان بود ، مهمان یکی از دخترها بود ، شیری آورد ، نمکی آورد با نان ، فرمود : یکی از این دو را بردار ! بالأخره با نان و نمک افطار کرد . حالا اینها خیلی مهم نیست ! اینها را شاگردان علی هم کردند .
این جریان فُزتُ و‌َ رَبِّ الکَعبِه(23) که در سحر 19 ماه مبارک رمضان علیّ بن أبیطالب گفته بود ، اینها علی را نشان نمی دهد . چون چند سال قبل از این حادثه یکی از شاگردان علیّ بن أبیطالب در هنگام ضربت خوردن و شمشیر دیدن گفت : فُزتُ وَ ‌رَبِّ الکَعبِه . ما چون نرفتیم به سراغ آن مقامات بلند ،‌ خیال می کنیم حضرت علی یعنی عالی ترین مقام اش این است که وقتی شمشیر خورد ، بگوید : فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه . در حالی که او کسانی را تربیت کرد ، شاگردانی را تربیت کرد که چند سال قبل از او یک همچنین حادثه ای برای آنها اتفاق افتاد ، گفتند : فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه . مرحوم سیّد علی ، شارح صحیفة سجادیّه ، بنگرید تا ببینید که مقام اهل بیت چی است ! این حدیثی را با 28 واسطه تقریباً نقل می کند ، بعد می بالد ، می گوید : اُولئِکَ آبائِی فَجِئنِی بِمِثلِهِمْ ، إذا جَمَعَتْنا یا جَرِیرُ مَجامِعُ (24). می گوید : اینها اسنادی است که اجداد من نقل کردند ، از فلان کس از فلان کس از فلان کس از فلان کس تا به پیغمبر می رسد ؛ از پیغمبر سئوال کردند : شما وقتی در معراج رفتی ، خیلی حرف شنیدی . آن حرف هائی که شنیدی شبیه لهجة کی بود ؟ فرمود : آن حرف هائی که من شنیدم شبیه لهجة علیّ بن أبیطالب بود . علی را باید آنجا ها جستجو کرد . این فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه را شاگرد علی ، قبل از علی ، چند سال قبل از مرگ علی گفت . چون پیغمبر علی را با آن وضع می شناخت ، که فرمود : من در معراج وقتی حرف می شنیدم ، مثل اینکه صدا شبیه صدای علی بود . این است که وقتی با خبر می شود شب 19 علی فرق اش می شکافد ، اشک می ریزد .
حضرت آمد ، اذان گفت ، بیدار کرد ، حتّی آن پلید را هم بیدار کرد . شروع کرد به نماز ؛ خوب آن نماز ، سُبحانَ رَبّیَ العَظِیم ، سُبحانَ رَبّیَ الأعلی ، آنگاه ندا آمد : عَلی قَدْ قُتِلَ عَلِیٍُّ المُرتَضی ، عَلی تَهَدَّمَتْ اَرکانُ الهُدی ، وَانفَصَمَتِ العُروَهُ الوُثقی . قُتِلَ عَلِیٍُّ المُرتَضی(25) !!! زینب به حسنین گفت : برادر ! علیّ مرتضی غیر از پدر ما کسی نیست ! این ندا را همه شنیدند ، یا اهل بیت شنیدند ؟ عَلی تَهَدَّمَتْ اَرکانَ الهُدی وَانفَصَمَتِ العُروَهُ الوُثقی ، قُتِلَ عَلِیٍُّ المُرتَضی . این صدا را همه شنیدند ، یا آنها که بُوی شب قدر را استشمام می کنند ، آنها شنیدند ؟ به هر تقدیر آمدند .
وجود مبارک امیرالمؤمنین به امام مجتبی دستور داد که بقیّة نماز را بخوان ! نماز را بخوان ؛ نماز ، نماز ! بعد هم حضرت را با آن وضع بردند به منزل ، حالا تا چه اندازه حضرت را با آن وضع پیچیدند و تا کجا زیر بغل اش را گرفتند ؛ به هر تقدیر بود ، وقتی به منزل رسید ، فرمود : این کسی را که گرفتید ، با او مدارا کنید . به او ستم نکنید .
در همین کوفه فرمود : شیری که برای من آوردند ، به این قاتل ام ابن مُلجم بدهید . در همین کوفه برای دختران همین علی صدقه آوردند
!! که دختر أبی عبدالله فرمود : عَمَّتِی تَقُولُ ، فتوای عمّة من این است ؛ فتوا را زین العابدین می داد و زینب (علیها السَّلام) پخش می کرد . عَمَّتِی تَقُولُ إنَّ الصَّدَقَهَ عَلِینَا مُحَرَّمِهِ ؛ … اَلسَّلامُ عَلی اَهلِ بِیتِ النُبُوَّهِ وَالعِصمَه .
با همین حال که نشسته اید مراسم قرآن به دست و قرآن به سر با یک توضیح کوتاهی عرض می شود و شروع می کنیم . یکی از سُنن و آداب این لیالی قدر ، قرآن به دست گرفتن است . یعنی قرآن را به دست می گیریم ، باز می کنیم و خدا را قسم می دهیم و از خدا این اموری که علی (سلام الله علیه) به ما آموخت ، می خواهیم . بعضی از روایات این مسئله را دارد ؛ این یک دعاست و یک مراسم جدا . بعد هم قرآن به سر هست که آن هم قرآن را بالای سر گذاشتن و دعائی کردن و قسم دادن و از ذات أقدس إله چیزهائی خواستن . خواسته های ما در همین محورهائی باشد که امامان ما (علیهم السَّلام) خواستند و برای همة مسلمانها طلب بکنیم . آزادی همة بی گناهان ، استقلال همة مناطق اسلامی ، عظمت و عزّت و سعادت و سیادت همة مسلمانها ، بالأخص صیانت و سیادت نظام اسلامی ایران ، و دوام او تا ظهور صاحب اصلی و اصیل اش ، یعنی ولی عصر (أرواحنا فداه) .
شرط اساسی همان دو رکن است ؛ اخلاص توحید و حلّ هر گونه کینه . با هیچ کسی بَد نباشیم و در این دعاها کسانی را هم که نسبت به ما جفا کرده اند ، آنها را هم مشمول عفو قرار بدهیم ، برای آنها هم خیر طلب بکنیم ، با این سعة صدر کنار ضیافت إله بار یابیم تا با دست پُر برگردیم.

پی نوشتها:
(1) سورة قدر / آیة 1
(2) سورة قدر / آیة 2 تا 5
(3) سورة یوسف / آیة 94
(4) سورة یوسف / آیة 94
(5) سورة حج / آیة 46
(6) عوالی اللآلی / جلد 2 / صفحة 233 / باب صوم ( صوم الوصال من خصائص النبّی (ص) )
(7) مستدرک الوسائل / جلد 5 / صفحة 217
(8) نهج البلاغه / نامة 53 ـ من کتاب له (ع) کتب للأشتر النخعی
(9) نهج البلاغه / خطبة 23
(10) نهج البلاغه / خطبة 72
(11) نهج البلاغه / نامة 15
(12) نهج البلاغه / خطبة 171
(13) نهج البلاغه / خطبة 91
(14) مفاتیح الجنان / دعای جوشن کبیر
(15) نهج البلاغه / خطبة 215
(16) نهج البلاغه / خطبة 225
(17) نهج البلاغه / خطبة 99
(18) سورة حمد / آیة 5
(19) سورة فصّلت / آیة 11
(20) بحار الأنوار / جلد 93 / صفحة 356
(21) وَ مَصارِعُ عُشّاقِ شُّهَداء ـ بحار الأنوار / جلد 41 / صفحة 295
(22) بحار الأنوار / جلد 93 / صفحة 358
(23) بحار الأنوار / جلد 42 / صفحة 239
(24) بحار الأنوار / جلد 105 / صفحة 188
(25) بحار الأنوار / جلد 43 / صفحة 282